حرمت باغ گل و نور نفست بوی بهار است
♫♫♫
آمدم ای شاه سلامت کنم
عرض ارادت به مقامت کنم
آنچه که دارم تو رساندی به من
هیچ ندارم که به نامت کنم
آمده ام تا که سلامت کنم
سلامت کنم..
حرمت باغ گل و نور نفست بوی بهار است
نگه ات قبله نمای رخ بی صورت یار است
چه کسی رو به تو آورد و نچید از تو نگاهی
دل ما زلف پریشان رخ تو آینه دار است
نفست جام بهار است و رخت سبزه ی نوروز
چقدر بخت پریشان که در این سبزه دچار است
♫♫♫
موجی وامانده در خود جا مانده بیرون از دریا مانده
موجی سرگشته از خود برگشته تنهای تنها مانده
جانی بیتابم چشمی بیخوابم لبریز از رویای تو
موجی تنهایم روزی می آیم می افتم در پای تو
روزی می آیم ، روزی می آیم می افتم در پای تو
♫♫♫
این دست تهی لبریز دعاست
دامان شما گل باغ اجابت و التجاست
آغوش شما لبریز خداست
خلوت گه امن شکفتن غنچه ی گریه هاست
این دست تهی لبریز دعاست
دامان شما گل باغ اجابت و التجاست
آغوش شما لبریز خداست
خلوت گه امن شکفتن غنچه ی گریه هاست
ای آینه رو دیدار شما آغشته ی لطف و عطاست